۲۹

سلام...راستش من تو این مدت فکر کنم خیلی عوض شدم...از خیلی از کارای قبلم ژشیمونم و امیدوارم دیگه تکرار نکنم...به مرور براتون تعریف می کنم...می خواستم نوشته های قبلیم را حذف کنم ولی بعد گفتم نه چون من اون بودم و این شدم بهتره باشه...تو این مدت دوستی های زیادی داشتم که همش بی فایده بود و یکی از یکی بدتر...یادش که می افتم بدنم میلرزه که واقعا من این قدر بد شده بودم...شب قدر بود دعا کردم که خدا منو ببخشه...

نظرات 6 + ارسال نظر
تنها ترین سردار چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:54 http://tanhasardar.tk

سلام غریبه اشنا

چطور می خوای این کارها رو انجام بدی
به منم کمک میکنی

ت چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 05:57

اگه دعات مستجاب شد حتما منم دعا کن خیلی خیلی محتاجم
یه بنده ابرو دار میخوام واسطه منو خدا بشه روم نمیشه با خدا حرف بزنم از بس شرمنده ام

من چهارشنبه 10 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:38 http://kharnevesht.blogsky.com/

هر کار اشتباهی وقت انجام درست به نظر میرسه. از گذشته پشیمون نباش امیدوارم هر روز از روز قبلت موفقتر باشی

آرمین آران سه‌شنبه 16 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 12:13 http://aranlar.blogsky.com

ایشالا خدا همه مون رو ببخشه

شهاب دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:00 http://harji.persianblog.ir

ایول با صداقت توی نوشته هات حال کردم
موفق

فرهاد یکشنبه 18 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 20:53

سلام. من با اینکه خیلی کار داشتم نشستم از اولین پست تا اینجا را خوندم.
اون پست های اول پیش خودم گفتم این دختر پس چرا هر چند یه بار یه دوست پسر داره . اجم گرفته بود وتا رسیدم به این پست که گفتی عوض شدی. خوشحال شدم. می خوام بهت بگم اگر چه سخت اما هواست باشه دوباره اشتباه نکنی. تو ذهنت یه چیز را داشته باش انم اینکه: به قولی که به خدا دادی پایبند باشی.
همیشه تو ذهنت این را داشته باش. اگر جایی هم کم اوردی از خود خدا کمک بخواه.
--------------------------------------------------------------------------------
راستی چرا ازدواج نمی کنی؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.