۲۳

سلام...بالاخره پسره بهم اس ام اس داد و باهام قرار گذاشت...با هم ۲ بار رفتیم بیرون...ولی نمی دونم یه جوریه...اصلا حرف نمی زنه!...همش می گه که آدم کم حرفیه...حالا شماها حساب کنید  تا ادم کم حرف به هم بخورن دیگه چی میشه...البته من چون نمی خوام از دستش بدم باهاش حرف می زنم...میگه تنهاس...دیگه به هیچ کس و هیچ چیز اعتماد ندارم...خستم از همه چیز...انگار به هیچ جا تعلق ندارم...نه خونه راحتم...نه خوابگاه...نه دانشگاه...خسته شدم...از فخر فروشی های مردم...از این تنهایی کشنده...از همه چیز خسته شدم...دیگه شبیه خودمم نیستم...خودم حس می کنم که خیلی اخلاقم عوض شده...برام همه چیز بی معناس یه جورایی...دلم می خواد فقط بگذره...حالم از هر چی خوابگاهه به هم می خوره...می خوام تنها باشم...حالم از بچه های اتاق به هم می خوره...از این دنیا خستم...نمی دونم چی شدم...

نظرات 5 + ارسال نظر
محمد چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 00:08 http://www.shanc.blogsky.com

سلام
بابا دمت گرم.
تو دیگه چه باحالی!
کاش دخترای کلاسمونم همینطوری بودن نه مثل عقده ای ها.
گر چند مهم نیس.
نیازی بهشون که ندارم.
پشتمون گرمه ما.
ولی بابا تو دیگه کی هستی.
دمت گرم.
بای

ع چهارشنبه 9 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 00:33 http://www.wxyz.blogsky.com

اینکه ناراحتی خوبه بد اونه که نه خوشحال باشی و نه ناراحت..بحران اونحاس

محمد پنج‌شنبه 10 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 15:59 http://www.shanc.blogsky.com

سلام دوباره.
آپدیت نکردی که.
تو که اینقد باحالی شماره میدی؟!؟!؟!؟!؟
البته اگه زیاد دوور نیستیا

بهنام یکشنبه 13 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 10:55 http://www.nicpic.blogfa.com

سلام
وب خوبی داری
امیدوارم به من سر بزنی
دوست گرامی منتظر پیام های سازنده شما هستیم
با تشکر
بهنام

ماهک سه‌شنبه 15 بهمن‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 http://littlemoon2.blogfa.com

سلام هلو خانوم...
اینجا چه خبره... چرا این شکلی شدی... عزیزم این روزا می گذره هرچند اوضاع و احوال منم دست کمی از شما نداره اما دارم صبر می کنم و خودمو سرپا نگه می دارم...خیلی مواظب خودت باش عزیزم...

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.